3-مدیریت بحران در زلزله
مدیریت بحران در زلزله:
1- مقدمه
رشد سریع و بیرویه جمعیت، بیش از هر زمان شهرهای بزرگ را با خطرات طبیعــی مواجه ساخته است. خطرات طبیعی به همراه خطرات احتمالــی ناشی از فعالیتهای انسانی همچنان تشدید میشوند و محیط زیست را تهدید مینمایند. تراکم بیش از حد جمعیت در شهرها، داراییها، تاسیسات زیربنایی و منابع تولیدی و خدماتی باعث آسیبپذیر شدن تعداد انبوهی از انسانها گردیده است. در کشورهای در حال توسعه، حدود 12 تا 15 سال طول خواهد کشید تا جمعیت شهرهای بزرگ به دو برابر افزایش یابد، ولی در قسمتهای فقیرتر این شهرها این افزایش تنها در مدت هفت سال انجــام میگیرد. معیارهای ضعیف ساختمانی و استفاده از مصالح و مواد نامرغوب و نبود تاسیســات زیربنــایی در برخی مناطق شهری باعث تشدید آسیب پذیری آنها میگردد.
فشار جمعیت، تمرکز کنترل نشده جمعیت در شهرها و تخریب محیط زیست در سالهای اخیر موجب شده است که مسوولین امر در شهرها، با توجه بیشتری در خصوص آسیبهای احتمــالی برنامهریزی نمایند. در این راستا، امر مدیریت بحــران سوانح طبیعــی و نحوه دستیابــی به یک سیستم منسجم، همواره مد نظر مدیران و مسوولین کشورها قرار گرفته است.
ایران کشوری زلزله خیز است و سوابق تاریخی آن شاهدی بر این موضوع است. هر از گاهی زلزله بخشی از این کشور پهناور را در هم کوبیده و خسارات زیادی را بر پیکره آن وارد نموده است. با توجه به اینکه جمعیت شهرهای کشور بهویژه کلانشهرها در حال افزایش است، توجه خاص به این شهــرها از دیدگاه آسیبپذیری و شنـاخت وضعیت موجود و نهایتـــا برنامهریزی مدیریت بحران جهت مقابله با بحرانهای ناشی از زمین لرزه در آنها، امری بسیار ضروری است. از این رو در مقاله حاضــر تعـریفی از مدیریت بحران ارایه شده و سپس مراحل مختلف بحران زمینلرزه از جمله رفتارهای قبل و بعد از زلزله، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. درنهایت هدف مقاله تلاش در جهت کاهش ضایعات سوانح در میهن عزیزمان میباشد.
2- زلزله
حوادث طبیعی بر اثر قانونمندیهای نظام هستــی و اراده پروردگــار از دیرباز با انسان همــراه بوده است. دستاوردهای بشری تاکنون بخشی از این حوادث را در حد امکــان تحت کنتــرل در آورده و از میزان خسارات و زیانهای آن کاسته، اما زمین لرزه همچنان بهصورت خشنترین حادثه طبیعــی در کمین انسان است. تکانهای زمینلرزه که ناشی از فعالیتهای درونــی کره زمین میباشد و به دنبال آن جابجــایی قطعات بههم فشرده پوسته زمین که حداقل با 40 کیلومتــر قطر بروز میکند، هر سال خسارات سنگینی بهبار آورده و موجبات مرگ و میر، ویرانی اجتــماعی و . . . را فراهم میکنــد. هر چند قابلیت پیشبینــی زلزله بهعنــوان مخربترین نوع حادثه امکانپذیر نیست، ولی قطعیت وقوع آن در بسیــاری از نقاط جهــان انکار ناپذیر است. به گفته کــارشناسان، ایران از مستعدترین کشورهای حوزه زلزله خیز دنیا بهشمار میرود و بر پایه آمارهای رسمی در 25 سال گذشته 6 % تلفــات جانی کشور ناشی از زلزله بوده است. کارشناسان اعلام کرده اند که بر اثر بلایای طبیعی هر ساله بهطور متوسط بیش از یک هزار میلیــارد ریال خسارت به کشور وارد میشود. گزارشهای منتشره از سوی کمیتــه ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی نیز حــاکی از آنست که در ایران بطور متوسط هر سال یک زلزله 6 ریشتـری و هر 10 سال یک زلزله به بزرگی 7 درجه در مقیاس ریشتر رخ میدهد. میتوان گفت که وقوع زلزله در استانهای مختلف کشور همواره امری محتمل است. طبق سوابق آماری، چنــان برمیآید که طی یک دوره متناوب، وقوع زلزله در یک منطقه تکرار میشود. برآوردهای موجود نشان میدهد که وقوع زلزله 90% ناشی از ساختــار درونی زمین، حدود 7 % ناشی از آتشفشانها و 3% نیز به دلیل ریزش حفرههای زیرزمینی است. بر اساس همین برآورد پیشبینی شده است که در هر سال احتمال وقوع 2 زلزله بزرگ وجود دارد.
نهایتا، با آگاهی به این واقعیت که 24 شهر بزرگ کشور در مناطق بسیار زلزله خیــز قرار دارند و با توجه به این نکـته مهم که ساخت و سازهای شهــری و بهویژه روستایی به هیــچ عنوان تحمل لرزشهای زلزله را ندارند، مقاله حاضر ارایه میگردد. بههنگــام بروز پدیدهای مانند زلزله، کشور ما به عنوان یک کشور در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعه یافته متحمل خسارات انســـانی بیشتری میشود؛ این امر صرف نظر از مشیت الهـی، به برنامهریــزی ها و اقدامات پیشگیرانه مربوط میشود.
آخرین تلاشهای انسان معاصر برای مقابله با این حادثه ویرانگر، بهبود سازهها و ایمنسازی ساختمانها در برابر زلزله، بههمراه تحقیقات وسیع برای شناخت علل و چگونگــی پیشبینــی این حادثه طبیعی بوده است. در این میان، کشور ما که یکی از نقاط مهم زلزلهخیز جهان بهشمــار میرود، فاقد تحقیقـات جامع و برنامهریــزی شده و موثر در طی دهههای پیش بوده و پس از وقوع زلزله در دورههای پر از هیاهو و شتاب، به اقداماتی دست زده شده است که امروز، بازبینــی مجدد آنها میتواند حداقل درس عبرتــی برای آیندگــان باشد. در مقاله حاضر به عنوان گامی موثر در جهت کاهش اثرات این حادثه طبیعی، رفتارهای اجتماعی قبل و بعد از وقوع زلزله بررسی میگردد.
3- تعریف بحــران و مدیریت آن
بر اساس تعریف فرهنگ علوم اجتــماعی، بحران به معنای تغییر ناگــهانی است که در جریان یک حادثه پدید میآید که یکی از مشخصات ویژه آن معمولا میزان وخامت آن است. در معنای مجــازی، شرایط و اوضاع یا دورانی خطرناک و فاقد اطمینان است. بحــران فرآیندی است که در طی آن تعادل از بین رفته و انتقالی نسبتا اجتناب ناپذیر به سوی شرایط و اوضاعی دیگر، حاصل میگردد.
هرگاه پدیدهای به طور منظم، معمولی و طبق پیشبینی قبلی، جریان نیابد یا حالتی از نابسامانی پدید آید یا نظمی مختل شود یا حالتی غیر طبیعی رخ دهد، سخن از بحران به میان میآید.
همچنین در تعریف دیگری از بحران آمده است: «حادثهای که بهطور طبیعی یا توسط بشر به طور ناگهـانی و فزاینده بهوجود آید و سختی و مشقتی را به جامعه انسانی تحمیل نماید که جهت برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی فوق العاده باشد».
به این ترتیب با توجه به تعاریف و مفاهیم بحـران، بدیهی است که مدیریت بحران در برگیرنده یک سری عملــیات و اقدامات پیوسته و پویا است و به طور کلی بر اساس اصول کلاسیک مدیریت که شامل برنامهریزی، سازماندهی، تشکیلات، رهبری و کنترل است، استوار میباشد. در واقع در مدیریت بحـران معمولا چندین سازمان مختلف، درگیر انجــام وظایفی میشوند که باید با هماهنگـی کامل نسبت به پیشگیری از بحران، کاهش اثرات آن و آمادگی لازم، اقدام نمایند. در نهایت، در تعریف جامعی از مدیریت بحران میتوان گفت:
‹‹ مدیریت بحران دانشی کاربردی است که طی آن، با مشاهده سیستــماتیک بحـرانها و تجزیه و تحلیل آنها میتوان پیشگیری لازم را نمود و در صورت بروز بحران در خصوص کاهش اثرات، آمادگی، امداد رسانی سریع و بهبود اوضاع اقدام نمود››.
4- پیش بینی بحران
ما اغلب نمیدانیم چه حادثهای در انتظار ماست و چه هنگامی رخ خواهد داد. این بیاطلاعی از چگونگـی و زمان حادثه است که بسیاری از حوادث طبیعی و بشری را به پدیده ای واقعا بحرانی تبدیل میکند. هر چه توانایی برای پیشبینــی ماهیت، وسعت و زمان فجایع بیشتر باشد، احتمال کاهش ابعاد خسارت بار بحران بیشتر خواهد بود. نظر کلی محققان آن است که بیشتر مردم توجه زیادی به امکان وقوع بحران در زندگی روزمرهشان ندارند.
هرگونه شناختی از احتمال وقوع بحــران ناشی از تجربیاتی است که از حوادث قبلــی بهدست آمدهاند، مخصوصا حوادثی که از یک گونه باشند. بنابراین شخصی که با زلزله آشنایی دارد احتمالا در آینده بهدنبــال دریافت اولین نشانههای زلزله، واکنش نشان خواهد داد.
آنچه که باید قبل از وقوع بحران به آن توجه نمود، بهصورت زیر خلاصه می شود:
4-1- ارزیابی خطر
ارزیابی نسبــی خطرات یکی از فرآیندهای روانشنــاختی تشخیص احتمال وقوع حادثه یا یک وضعیت بحــرانی است. لازمه چنین امــری قدرت درک، بررسی و تا حدی سبک و سنگین کردن رویدادهای آینده است. نه تنها افراد بلــکه سازمانهای مسوول در جامعه نیز بایستــی خطر را ارزیابی کنند. درباره ماهیت خطر سوالات زیر مطرح است:
الف- تاثیرات انسانی و اقتصــادی خطر کدامست و این تاثیرات تا چه حدی میتوانند جدی باشند؟
ب- احتمال وقوع خطر به چه میزانی است؟
در مورد حوادث نادر انگیزه کمتری نسبت به حوادث معمولی برای ارزیابی صحیح و واکنش مناسب وجود دارد. مثلا اگر مردم معتقد باشند که کاری از دستشـــان ساخته نیست بهطور جدی در مورد ارزیابی خطر اقدام نمیکنند. مساله مهمتر سازمانهایی هستند که در اینگونه موارد مسوولیت دارند. ممکن است یک سازمان یا نهــاد، صلاح نداند امکــان وقوع حادثه را به اطلاع عموم برســاند. البــته گروههای خاصی نیز هستنــد که علاقهمندند موارد احتمالا خطرساز را معین کنند و نظر مسوولان و مردم را متوجه آنها سازند. چنین گروههایی نظیر سازمانهای دست اندرکــار حوادث غیر مترقبــه، زلزلهنگــاران و دیگر محققان، در جستجوی حوادث هستند. البته بسیاری از دولتها نیز دارای سازمانهای مقابله با حوادث هستند، ولی اگر مردم خود تا حدودی مراقب خطر نباشنــد و مستقیما در ارزیابی خطر شرکت نکنـــند، ممکن است آمادگی شخصی نداشته باشند و در موقع لازم، واکنش مناسب را در مقابل حادثه از خود نشان ندهند. فقط در صورتــیکه دولتها، سازمانها و افراد با کمک یکدیگــر در ارزیابی خطر و شرایط پس از بحــران شرکت کنــند میتوان انتظار داشت که تا حدودی به آمادگی لازم برای نشاندادن واکنشی مناسب درمقابل هشدارها و اخطارهای قبل از یک حادثه قریبالوقوع، دست یابنــد.
4-2- احتمالات بحــران
واضح است که بسیاری از حوادث قابل پیشبینــی نیستند. با وجود این جغرافیدانان، هواشناسان، متخصصان مسایل زیستمحیطی و آتشفشانها، بیش از گذشته قادرند تخمینهای علمــی در مورد احتمال وقوع حادثه ارایه دهند. برای مثال مناطق زلزله خیز به خوبی مشخص شدهاند، گرچه زمان دقیق زلزله همیشه قابل پیش بینی نیست.
4-3- خرده فر هنــــگ بحــران
خرده فرهنـــگ بحــران چنین توصیف میشود: مجموعهای از مفاهیــم، هنجارها، ارزشها، آمادگی سازمانی و تجهیزات فنــی که در مقابله با تهدیدهای مداوم حادثه و تاثیــرات آن پدید آمده است. اهمیت خرده فرهنگ حادثه در آنجاست که شیوه ادراک و واکنش افراد در مقابل احتمــال بروز حادثه در آینــده را تحت تاثیــر قرار میدهد. بدین ترتیب خرده فرهنگ حادثه میتواند در درک فردی و برداشت اجتــماعی از خطر و آمادگیهای ممکن برای مقابلــه با آن، ایزار مهمی بهشمــار آید.
4-4- تصــویر ذهنی و ادراک شخصی از بحــران
هر فرد ادراک ویژهای از بحـــران دارد، به طوری که خاطرات و تخیلات وی از حوادث، خاص خود اوست. ترس و وحشت از بحــران بهطور عام میتواند در اثر تجــربیات گذشتــه و با برداشتهایی که از دیگــر منابع حاصل شده، عمیقا در وجود شخص ریشــه کند. وحشت او ممکن است نتیجه تصورات وی از تاثیر حادثه نظیر مرگ، ویرانــی ، صدمــه و نقص عضو باشد. آموزش برای مقابله با حوادث میتواند به ادراکات درونــی و دانش فرد بیافزاید، بهگونهای کــه او بتواند احتمال وقوع حادثه را با دقت بیشتری حدس بزند و از اقدامات پیشگیری کننده موثر، منابع کمک و مناسبترین واکنشها با خبر شود. بههنگام وقوع حادثه، فقدان دانش و آموزش لازم، بر اضطراب شخص میافزاید. آنجا که خطر، زندگی شخص را پیوسته تهدید میکند، تمرین و مهارت لازم برای مقابله با آن، شخص را به هنگام مواجهه با حادثه یاری میکند و از اضطراب وی میکاهد.
4-5- هشــدارها و پاسخهـا
هشـدار لازم معمولا از سوی مسوولان مربوطه داده میشود. هشدارها باید روشنگــر ماهیت و زمان وقوع حادثه باشند و اقدامات لازم را مشخص کنند. بسیاری معتقدند که اگــر حادثه وقوع یافت، بهتــرین راه مقابله با آن حفظ هوشیــاری است. خودداری ازمقابله ممکن، به تجاهل (ندیده گرفتن اقدامات ضروری)، مسوولیت گریزی(تصمیمگیری را به عهده دیگران گذشتن) و یا توجــیه اعمال خودسری (منطقی جلوه دادن تصمیمهای قبلــی) میانجــامد. البته احتیاط بیش از حد، افراط در هوشیــاری است که در ارزشیـابی صحیح و تصـمیمگیری مناسب، تاثیر منفــی دارد. این افـراط در هوشیاری ممکن است همــراه با سراسیمگی باشد، به ویژه در مواردی که احتمال غافلگیر شدن وجود داشته و زمان برای افراد کافی نباشد.
5- ابعــاد بحران
5-1- بعــد زمــانی بحران
بعد زمانی بحران شامل اخطار، تهدید، تاثیـر، بررسی، نجــات، تسکین و بهبود میباشد. مرحله اخطار مرحله حساسی است. زیرا شرایط مشخصی وجود دارد که میتواند منجــر به بحران شود. درمرحله تهدید، نشانههای مشخصی از بروز بحران مشاهده میشود و ارتباطات یا مشاهدات، به وضوح به قریبالوقوع بودن خطر دلالت دارد. مرحله تاثیر، زمانی است که بحران اتفاق میافتد و بههمراه خود مرگ و آسیبهای جسمانی و تباهی بهبار میآورد. بهدنبال مرحله تاثیر، مرحله بررسی فرا میرسد که طی آن افراد به برآورد میزان خسارات وارده میپردازند. نجــات مرحلهای است که طی آن افراد حادثه دیده معمولا همــراه مددکــاران به کمک مصدومین و دیگـر قربانیان میشتابند. تسکین مرحلهای است که اقــدامات مشخصتر و وسیعتر برای آرامش حادثه دیدگان انجام میگیرد. آخرین مرحله بهبود است که مرحلهای طولانی است و طی آن بازگشت به اجتماع و سازگاری با محیط، یا برقراری آرامش صورت میگیرد.
5-2- بعد مکانی بحران
بحرانها در اغلب موارد نه تنهــا دارای بعد زمانی هستند، بلکه بعد مکانی نیز دارند. مناطق خاصی تقــریبا به طور کامل آسیب میبینــند در حالـی که مناطق دیگر کمتر و برخی اندک و بعضی نیز هیـچ صدمهای نمیبینند. بدینسان تخریب، آشفتگــی در امور جاری، مرگ، امکان نجات و بهبودی در این محدوده مکانی، متغیر است.
پدیدهای با نام » همگرایی« در بسیاری از بحرانها به چشم میخورد، که در آن تودههای مردم معمولا در منطقه یا مناطقی که بیشترین صدمه را دیدهاند و نقاطی که فعالیتهای تهیه مقدمات نجــات صورت میگیرد، گردهم میآیند. بعضی از مردم برای کمک میآیند، بعضی به جستجــوی عزیزانشان میپردازند و بسیاری صرفا برای کنجکــاوی و تحقیق میآیند (نظیر خبرنگــاران). معمولا در این مکان تعداد متنابهــی کالا نیز جمع میشود. کالاهایی چون مواد غذایی، پول، وسایل ضروری، وسایل بیفایده (مبلمان) و حتی وسایلی که مردم آنها را به تعداد زیاد اهدا میکنــند. شکل دیگر همگــرایی اطلاعاتی است که دربرگیرنده پیامهایی درباره قربانیان و سلامت آنان است.
6- اپیدمیولوژی یا همهگیر شناسی بحران
اپیدمیولوژی یا همه گیرشناسی، بحــران را از نظر بهداشت عمومی بررسی میکند. در این رابطه بررسی آماری میتواند در برنامهریزیهای پیـشگیرانه و اقدامات تسکیندهنده و نیــز ارزیابی کارآیی آنها ارزشمند باشد. اگر چه میزان تلفات معمولا به درستی ضبط میشود؛ ولی این موضوع به وسعت بحران بستگی دارد. در تلفات سنگین ممکن است به اجبار دفن دسته جمعی کسانی که شناسایی نشدهاند، صورت گیرد. در مورد زلزله تعداد تلفات در هر 100 خانه ویران شده، نشانه ای از میزان استحکام ساختمانها است. در اکثر فجــایع زلزله تعداد کسانی که احتیاج به مراقبت پزشکی دارند معمولا در مقایسه با تعداد تلفات کمتر است، یعنی اغلب یا میمیرند و یا بدون جراحت زنده میمانند. آمار گروههای سنــی میتواند در تعیین گروههای آسیبپذیر به کار آید. مثلا کودکان و سالخوردگان بیشتر با مرگ روبرو هستنــد. چنین اطلا عاتی عوامل سبــبی را مشخص کرده و در مواردی کاهش تلفات در آینــده را میســر میسازند.
7- پیشگیـــری
پیشگیــری از بحران، شامل اقداماتی است که هدف آن جلوگیــری از وقوع یک حادثه و یا ممانعت از وقوع اثرات زیانبار آن بر جامعه است. در مدیریت بحــران به منظور پیشگیــری، مواردی چون برنامهریزی توسعــه ملــی، سیاستگذاری ملی ، قانونگذاری و برنامهریزی ضد بحران در نظر گرفته میشود.
7-1- رویکردهای پیشگیــری
ماهیت پیشگیــری از حوادث غیرمترقبه مانند زلزله بهگونهای است که اقدامات مربوطه معمولا باید از سطوح بالای دولتــی به اجرا درآیند. بنابراین، رویکردهای زیر نمایان میگردد:
- سیاست ملــی
یک سیاست ملی سوانح به صورت جامع و روشن مورد نیاز است که تمامی طیف مدیریت بحــران، از جمله تمام جنبههای پیشگیری را در برگیرد. در این سیاست باید آمادگی دولت جهت انجام اقدامات بازدارنده (خصوصا در مواردیکه این اقدامات بر منافع ملی اثر میگذارد) قید شده باشد.
- قانونگــذاری
اگر ضرورت خاصی در رابطه با قانونگذاری جهت انجام اقدامات مربوط به پیشگیری از بحران احساس گردد، حتما باید قانونگذاری صورت پذیرد. برای مثال میتوان به قانون اجرای آییننامههای ساختمانی اشاره نمود.
- برآورد و نظارت
لازم است خطرات و آسیبپذیریهای جامعه در مقابل حوادث به شیوهای مناسب و کافی برآورد شوند و تحت نظارت قرار گیرند؛ بهطوریکه نیــاز به پیشگیری دقیقا مشخص و تعریف شود. این امر مستلــزم یک ارزیابی دقیق از تمام پروژههای پیشگیری از حوادث است. در این رابطه، خصوصا مقایســه هزینهها و منافع الزامی است. مثلا باید تعیین شود که با اجرای اقدامات بازدارنده، کشور و جامعه چه میزان نفع میبرد یعنی در مقایسه با خساراتی که در صورت عدم اجــرای اقدامات پیشگیرانه، بهبار خواهد آمد.
- برنامه ریزی و سازماندهی
در برنامه توسعه ملی باید توجه خاصی به تمام جنبههای بحران، از جمله برآورد هزینهها و فواید دراز مدت یا فوری اقدامات بازدارنده، مبذول شود. در این راستــا، تاسیس مرکز مدیریت بحران میتواند نقشی حیاتی ایفا نماید. این مرکز باید به نیابت از دولت، بر مدیریت بحــران نظارت دایمی داشته باشد و نیازهای مربوط به اقدامات بازدارنده را در صورتی که ایجاب نماید، تعیین کند. لذا وظیفه این مرکز است که نیازهای مربوط به پیشگیری از سوانح و اولویتهای مورد نیاز را به دولت گوشزد کند. بهعلاوه مرکز مدیریت بحــران باید (به نیابت از دولت) بر این مساله که پس از هر حادثه بزرگ، بررسیهای بعد از حادثه، بهطور کامل و موثر به اجرا درآیند، پافشاری نماید. این بررسیها، باید در رابطه بااینکــه در زمینه حادثه مزبور، اقدامات بازدارنده بیشتری مورد نیاز میباشد یا خیر، حاوی پیشنهاداتی به دولت باشد.
7-2- منابع مربوط به پیشگیــری
شناخت این مساله که ملاحظات، تصمیمگیریها و اقدامات مربوط به پیشگیری معمولا دور از دسترس میباشد، برای مقامات مدیریت بحــران کمال اهمیت را دارد. برخی از منابع اصلی که احتمالا در این رابطه به کار میآیند، بهطور خلاصه در زیر ارایه میشوند.
- منابع شناسایی، تعیین و تجزیه و تحلیل خطر حوادث
الف: موسسات علمــی و پژوهشی
ب: متخصصــین فنــی
ج: برنامههای علمی
د: وزارتخانهها و نهادهای دولتی که مسوولیت عمده در رابطه با ایمنــی دارند.
ه: مقامات بخش خصوصی که در مورد برنامهها و پروژههایی که احتمال ایجاد خطر در آنها وجود دارد مسوولند (مثلا شرکتهای تولید کنــنده مواد شیمیایی خطرناک).
- منابع اجرای برنامه و اقدامات پیشگیرانه
الف:وزارتخانههای دولتی(خصوصا آنهایی که توانایی و تخصص فنی کافی در اختیار دارند)
ب: شرکتها و پیمانکاران بخش خصوصی
ج: سازمانهای غیردولتی
د: نیروهای انتظامــی
ه: سازمانها و نهادهای امداد بینالمللی
و: مقامات و متخصصین مدیریت بحران
- منابع حمایت از فعالیت های پیشگیری از حوادث
الف: نهادها و سازمانهای غیر دولتی
ب: رسانههای گروهــی
ج: توده مردم
د: مقامات آموزشــی.
7-3- مشکــلات موجود در پیشگیــری
- زمیـنه های سنتــی
ممکن است دولتها و جوامع از دیرباز خطر را پذیرفته و به آن تن در داده باشند. برای مثال یک ملت ممکن است قرنها با مساله زلــزله دست بهگریبان باشد و در نتــیجه، اقدامات پیشگیرانه چندان برای آنها مقبول نباشد.
- هــزینه ها
هزینه برخی اقدامات بازدارنده از قبیل اقدامات عمومی وسیع و یا پروژههای مهندسی بزرگ میتواند بسیار بالا باشد. چه بسا که اجــرای چنین اقداماتی احتمالا بدون تجزیه و تحلیل جامع از هزینهها و منابع و دیگر عوامل، کنــار گذاشته شود.
- نظرات سیاســی
انگیزههای سیاسی نیز گاه ممکن است اثرات معکوسی بر اقدامات پیشگیری از بحران داشته باشد. برای مثال اقدامات پیشگیری کننده از بحران ممکن است منافع بعضی از بخشها و گروههای اجتماعی را بخصوص در رابطه با تملک زمین و داراییهای آنها تحت تاثیر قرار دهد و در نتیجه اثرات سیاسی اینگونه اقدامات برای دولتهای مربوطه و یا احزاب درگیر، قابل قبول نباشد.
همچنین پراکندگی جمعیت ممکن است باعث تاثیرپذیری جمعیت بیشتری از خطرات بحران گردد و در این صورت ممکن است اجبار مردم جهت استقرار در سایر مناطق بهعنوان یک اقدام در جهت پیشگیری از بحران از نظر سیاسی و همچنین دلایل عملی چندان مناسب نباشد.
- تعادل در مدیریت بحــران
در صورت بروز یک حادثه، فقدان اقدامات پیشگیرنده مناسب غالبا میتواند بار سنگینتری را بر دیگر جنبههای مدیریت بحران تحمیل کند. خصوصا این مساله ممکن است در عملیات پاسخ و فعالیتهای جبـران پیش آید. همچنین در مرور و یا تحیل بعد از حوادث نیز ممکن است اولویتهای بالایی برای برنامه های بازسازی تاسیسات زیربنایی و تامین مسکن، قایل شوند.
- بیتفاوتی جامعه
خونسردی و بیعلاقگــی مردم نسبت به خطرات حوادث میتواند به این معنی باشد که دولت برای اقدامات مدیریت بحران و پیشگیری ازحوادث، تحت فشار نیست.
8- تقلــیل بحران
منظور از تقلیل بحران، اقدامات لازم جهت کاهش اثرات یک حادثه طبیعــی یا انسان ساخت، بر جوامع است. با این تعریف میتوان اصول زیر را بهطور گسترده بهعنوان یک راهنمــای با ارزش، جهت تقلیل بحران بهکار برد.
- شــروع
الف: حوادث، فرصتهای منحصر به فردی جهت ارایه اقدامات تقلیل دهنده در اختیار میگذارند.
ب: تقلیل میتواند در زمیــنههای متفاوت بازسازی، سرمایهگذاری جدید و محیطزیست کنــونی ارایه شود.
- مدیــریت
الف: اقدامات تقلیل معمولا پیچــیده و مرتبط هستنــد و مسوولیتهای گستردهای را ایجــاب مینمایند. بنابراین، هدایت وهماهنگی خوب امور از ملزومات اصلی مدیریت بحران میباشد.
ب: در صورتیکه اقدامات ایمنی در طیف وسیعــی از فعالیتهای مجزا ولی مربوط به یکدیگــر پخش شوند، تقلیل موثرتر خواهد بود.
ج: اقدامات تقلیلدهنده ‹‹ فعــال›› که متکی بر انگیزه و شوق باشد، از اقدامات ‹‹ غیرفعال›› که مبتنی بر قوانین و کنترلهای بازدارنده است، موثرتر میباشند.
د: تقلیل نباید از عناصر مربوط به برنامهریزی بحــران(از قبیل آمادگی، تسکین و بازسازی) جدا باشد.
- اولویتها
در مواردی که محدودیت منابع وجود دارد، باید به گروههای اجتمــاعی، سرویسهای خدمات اصلی و بخشهای اقتصــادی مهم، اولویت داده شود.
- کنتـرل و ارزیابی
اقدامات تقلیل دهنده، باید بهطور مداوم تحت بررسی و ارزیابی باشند. بهطوریکــه با الگوهای تغییر خطرات، آسیب پذیری و منابع موجود هماهنگ شوند.
- رسمــیت
الف: اقدامات تقلیل باید رسمیت داشته باشند و بتوانند در دورههای طولانی مدت در مقابل بیعلاقگی و فراموشی عمومی، مقاومت کنند.
ب: تعهدات سیاسی، در شروع و حفظ برنامههای تقلیل بحران، اثرات حیاتی دارند.
8-1- تقلیل اثرات بحران
برخی از اقدامات نمونهای که در مرحله تقلیل اثرات بحران مورد توجه قرار میگیرند عبارتند از:
الف: تقویت ساختمانهای موجود جهت افزایش قدرت استقامت آنها در برابر زلزله
ب: منظور نمودن ملاحظات مربوط به مقاومسازی در برابر خطرات در ساختمانها و سازههای جدیدی که طراحی میشوند
ج: در نظر گرفتن برنامهریزیهای مربوط به کاربری زمین جهت محدود نمودن فعالیتها در مناطقی که با خطرات بالایی روبرو هستند
د: در نظر گرفتن تنوع اقتصادی بهصورتی که زیانهای وارده در یک بخش با افزایش محصول در بخشهای دیگر جبران گردد.
9- آمــادگــی
عبارت ‹‹ آمادگی›› جهت رویارویی با بحران معمولا به کلــیه اقداماتی اطلاق میشود که دولتها، سازمانها، جوامع و افراد را قادر میسازد تا در مواقع بحرانی بهطور سریع وکارآمد پاسخ لازم را جهت روبرو شدن با بحــران از خود نشان دهند.
اقدامات مربوط به بخش آمادگی معمولا به شرح ذیل میباشند:
الف: دارا بودن یک برنامه ضد بحــران بههنگــام و جامع که در مواقع ضروری بلافاصله بتوان آنرا به اجرا گذاشت.
ب: وضع نمودن مقررات و محدودیتهای خاص جهت انجام عملیات اضطراری مانند تخلیه موقت جمعیت به نقاط امن
ج: وضع نمودن مقررات و محدودیتهای ویژه جهت اطلاعرسانی و اخطــار
د: مخابرات اضطــراری
ه: آموزش عمومی و ارتقای سطح آگاهی مردم
و: برنامههای آموزشی شامل تمرین وضعیت اضطراری.
تقریبا میتوان گفت که هر یک از جنبههای مدیریت بحران بر آمادگی اثر میگذارد و یا تحت تاثیر آن قرارمیگیرد. در مقایسه با اقدامات پیشگیری و تقلیل، آمادگی از کیفیت و ماهیت بسیار متفاوتی برخوردار است. اقدامات پیشگیری و تقلیل معمولا با تصمیمگیریهای عمده در سطح دولت در ارتباطند و معمولا از ردههای بالای مدیریت هدایت میشوند. اما اقدامات آمادگی، بیشتر در ارتباط با فعالیتهای سازمانهای مربوطه میباشد.
این مساله که تعداد قابل توجــهی از سازمانها و نهادها در عملیات آمادگی دخالت دارند تاکیدی بر این نکته است که نیازهای هماهنگــی در اقدامات آمادگی خیلی عمده تر و بیشتر از نیازهای مربوطه در عملیات تقلیل و پیشگیری است.
9-1- نیــازهای آمادگی
آمادگی موثر برای مقابله با بحرانها باید دینامیک و پویا باشد. آمادگی هر چند هم که کافی و عالی باشد، اگر به امید خود رها شود به سرعت کاهش مییابد؛ تا حدی که عملا چیزی از آن باقی نمیماند. البته حفظ آمادگی مناسب در شرایطی که تهدید بحران بسیار ناچیــز و یا خیلی نادرست است، بسیار مشکل میباشد. به طور کلی نیازهای آمادگی را می توان بهصورت خلاصه اینطور عنوان کرد:
- سیاست ملــی
به یک سیاست ملی روشن وجامع نیاز است که تمام جنبههای مدیریت بحران را تحت پوشش داشته و با توجه به اولویتهای لازم، شرایط آمادگی در آن لحاظ شده باشد.
- قانون بحــران
برای اطمینان از اینــکه جنبههای آمادگی سیاست ملی بحران بهطور مناسب و کافی مورد توجه قرار گیرد و به اجرا درآید، ممکن است به یک قانون خاص برای شرایط بحرانی نیاز باشد. این مساله در برخی کشورها، خصوصا برای اطمینان از ایــنکه اقدامات آمادگی در بخش خصوصی و داخل جوامع رعایت شود، ضروری تشخیص داده شده است.
- ساختار سازمان یافتــه
لازم است یک ساختار اصولی روشن و قابل استفاده وجود داشته باشد تا سطوح آمادگــی بحران مشخص و معلوم شود. قانون بحران در شکلگیری این ساختار موثر است. همچنین به یک اداره مدیریت بحـران در داخل این ساختار سازمانی، نیاز میباشد.
- برآورد و ارزیابی فعالیتهای آمــادگی
تشکیلات مناسب جهت تعیین، ارزیابی و کنترل تهدید بحران نیز از ضروریات است. بدینوسیــله میتوانیم یک پیشبــینی منطقی و قابل قبول از اثرات احتمالی ناشی از بروز بحران داشته باشیم. آمادگی بستگی شدیدی به اثرات بحران دارد زیرا در اثر بحران است که وقایع و مشکلات دیگر ایجاد میشوند و باید برای مقابله با آنها آمادگی داشت. این اثرات که بسیار متنوع و متعدد میباشند شامل تلفات جــانی، خسارت و نابودی اموال، خسارت به محصولات کشاورزی، اختلال در خدمات، خسارت به تاسیسات زیربنایی ملی، زیانهای اقتصادی و از دست رفتن روحیه و نشاط مردم میباشد. بنابراین اقدامات آمادگی جهت مقابله با این اثرات باید قبل از بروز بحران مشخص و به مرحله اجــرا گذارده شود.
- هماهنگی فعالیتها
آمادگی در برابر بحران نیازمند طیف وسیعی از فعالیتها و مشارکت سازمانهای فعال است. اگر قرار باشد که عملیات آمادگی به طرز موفقیتآمیزی توسط سازمانهای مورد نظر به اجرا درآید، واضح است که به یک سیــستم هماهنگکــننده نیاز است. این سیستــم معمولا درچهارچوب سازمانی مدیریت بحــران پیشبینی میشود. برای مثال کمیته استانی بحران، مسوولیت هماهنگی فعالیتهای معمول در منطقه و استان خود را به عهده دارد. اما مسوولیت هماهنگی بیشتر میتواند در صورت لزوم، به افراد یا سازمانهای خاصی واگذار شود. ترتیبات لازم جهت دستیـابی به هماهنگی موفقیت آمیز باید قبل از بروز بحــران در بخش آمادگی بحران پیشبینی شود.
- تسهیلات و سیستم عملیاتی
آمادگی مناسب تسهیلات و سیستمهای مخلف که برای انجام عملیات پاسخ مورد نیاز است نیز بسیار حایزاهمیت میباشد. چنین تسهیلات و سیستمهایی معمولا شامل موارد زیراست:
الف: ارتباطات و مخابرات اضطراری
ب: سیستم هشدار به توده مردم
ج: مرکز عملیات اضطراری
د: سیستم بررسی، ارزیابی و کنترل خسارات و نیازها
ه: ترتیبات لازم جهت تسکین اضطراری(غذا، مصالح ساختمانی، کمکهای درمانی و . . .)
- تجهیزات و تدارکات
در صورتــیکه تجهیزات و تدارکات اضطراری ذخیره شده باشد، لازم است پیوسته مورد بررسی و کنترل قرار گیرد تا در زمان نیاز به سرعت قابل استفاده باشد. لازم است تجهیزات اضطراری به میزانی انبار شود که اساسا مورد استفاده قرار گیرد. اگر چه نگهداری سالم آنها گاه با مشکلاتی همراه است، اما این مسایل را معمولا میتوان در سطوح محلی حل کرد. مثلا در موارد خاص، مدیر مدرسه روستا مسوولیت نگهداری تدارکات اضطراری را به عهده بگیرد. در مواردی که احتمال میرود که لازم باشد تجهیزات و تدارکات بخش خصوصی بکار گرفته شود، بهتر است ترتیبات لازم برای حفظ و قابل استفاده بودن این تجهیزات در زمان نیاز، اتخــاذ شود.
- تعــلیم و آموزش
تعلیم و آموزش مهمترین عنصر آمادگی بحران است. بهطورگسترده پذیرفته شده است که هدف اصلی آموزش، یاد دادن اجرای فعالیتها و وظایف خاص به مردم به صورت صحیح میباشد. بنابراین از نقطه نظر مدیریت بحــران، تعلیم و آموزش توده مردم تا جاییکه امکان آن وجود داشته باشد در حمایت از برنامههای مدیریت بحران مفید خواهد بود. این کمک با افزایش آگاهی مردم به روشنی قابل مشاهده است. بنابراین، توصیه میشود که مقامات ملی در رابطه با آموزش مدیریت بحران و آگاهی عمومی، از رسانه های گروهی و دیگر امکانات جهت تبلیغ فعالیتهای جاری و پیشنهادی مربوط به بحران در میان مردم استفاده کنند. آموزش مردم جهت درک فواید برنامههای درازمدت تقلیل بحران، خصوصا در رابطه با عمران ملی و حفظ محیطزیست باید بهعنوان یک هدف با ارزش و سازنده در مدیریت بحران تلقی شود. در این رابطه برنامههای آموزش بحران در مدارس میتوانند نقش مهمی را ایفا نمایند، همچــنانکه در بسیاری از کشورها شاهد نمونههای عملی آن هستیم.
10- رفتارها و عملکردهای بعد از وقوع زلزلــه
قبل از پرداختن به چگونگــی رفتارهای سازمانی، چهار مورد از ویژگیهای بسیار مهم اجتماعی و سیاسی بعد از وقوع زلزله را بیان میکنیم که عبارتند از:
1- فشارهای اجتماعی و سیاسی
2- افسانه شتــاب
3- پیچیدگــی اوضاع
4- بلاتکلیفــی در اختیارات.
پس از وقوع بحرانی مثل زلــزله، به ویژه در ابعاد گسترده مانند زلزله گیــلان، اردبیل و بم، وجود فشارهای اجتماعی و سیاسی کاملا قابل پیشبینــی است. غالبا وجود چنین فشارهایی باعث کاهش کارایی سازمانها میگردد. سازمانهای امداد که از نقاط مختلف کشور وارد منطقه آسیبدیده میشوند خود به شدت تحت فشار قرار میگیرند که هر چه زودتر فعالیتهای خویش را آغاز کــنند و در اسرع وقت آرامش را به منطقه باز گردانند. وجود این فشار موجب میشود تا ستادهای معین بدون انتخــاب دقیق نیروها مبادرت به اعزام اولین نفراتی که در دسترسشان قرار میگیرد، کنند.
دومین ویژگی شرایط پس از بحران، ‹‹ افسانه شتاب›› است. تمام نیروها عجله دارند که اوضاع در کوتاهترین زمان ممکن به حالت عادی باز گردد. واقعیت آنست که جوابگویی به موقع نیازهای آسیب دیدگان ضروزی است. برخی سازمانهای امداد، برقراری ارتباط و تماس با مردم را موجب ایجاد تاخیــر در امور خویش میپندارند و تصور میکنند که نیاز به برقراری ارتباط با مردم آسیب دیده را ندارند و خود از نیاز آنان آگاهنــد. این طرز تفکر باعث میگردد تا نیروها مطابق سلیقـــه خود عمل کرده و اجازه مشارکت و گفتــگو را از مردم سلب کنــند.
پس از وقوع زلزلــه اوضاع منطقه بسیار پیچیده خواهد شد، زیرا سازمانهای دولتــی که هر یک فلسفه اجرایی و مکانیسمهای عمل متفاوتی دارند، وارد منطقه آسیبدیده میشوند؛ بهعلاوه سازمانهای غیر دولتــی، بنیادها، ارگانها و انجمنهای خیریه ماند بازاریان و . . . نیز موجب تشدید این پیچیدگی میشوند. پیچیدگی هنگامی بیش از پیش تشدید میگردد که سازمانها بدون هماهنگی با یکدیگر فعالیت میکنند. این امر خود عامل بهوجود آمدن مشکلات آتی میگردد. نکته دیگر اینکه پس از وقوع زلزله، برخی سازمانهای غیردولتی حاضر نمیشوند کمکهای خود را تحت نظارت سازمانهای دولتی توزیع کنند و این موضوع نیز باعث آشفتگی میگردد.
در شرایط پس از رخداد بحران ، سازمانهای امداد نیاز به فعالیت و همکاری مردم دارند. این امر مستلزم نوعی برنامهریزی محــلی است. برخی از سازمانهای امداد، مانند نیروهای انتظامی که عملکردشــان مبتنی بر تمرکز قدرت و سلسله مراتب است در زمینه برنامهریزی محلی و مشارکت مردم و همکــاری با آنان، دچار مشکل میشوند. به همین علت نوعی بلاتکلیفی در اختیارات برای برخی از سازمانها بهوجود خواهد آمد.
10-1- دوره امداد فوری
مهمترین مساله پس از بحران زلزله، شناسایی نقاط آسیبدیده و تلاش برای زنده نگهداشتن مجروحان، سپس تغذیه آنها و آنگاه چارهاندیشی برای سرپناه است.
برای زنده نگهداشتن مجروحان در درجه اول باید از نیروهای کارآزموده درامر نجــات و کمکهای اولیه، استفاده کرد. بسیاری از آسیب دیدگانی که با روزنه کوچکی در زیر آوار زنده ماندهاند، با کوچکترین حرکت اشتباهی، زندگی خود را از دست میدهند. جابجایی یک آجر، کشش استخوان بدن یا ریزش گرد وخــاک در دهان مجروح، به سادگی میتواند موجب مرگ وی شود؛ بنابراین، در کار امدادرسانی هیچ گروهی شایستهتر از سازمانهای پزشکی و تخصصی نظیر هلال احــمر و پس از آن، نیروهای نظامی، نیست. البته باید از نیروهای مردمی و آسیب دیدگانی که توان جسمی و روحی کمک کردن را دارند، در بعضی موارد استفاده کرد. ولی آشفتگی بیشتر اوضاع و بینظمی، خود موجب از دست رفتن جان انسانها میشود. در مرحله امداد فوری نیروهای نظامی میتوانند نقش بسزایی را ایفا کنند. از جمله وظایفی که میتوانند به عهده گیرند عبارت است از:
1- کمک به عملیات جستجو و نجات
2- باز کردن جادهها و برقراری ارتباط راه دور
3- تامین منابع اضطراری و امکانات بهداشتی
4- ارسال و توزیع مایحتاج و مصالح اساسی
5- ارزیابی میزان خسارت از طریق نقشهبرداری هوایی.
بهعنوان نمونه میتوان به حضور گسترده ارتش در زلزله گلبـافت کرمان در سال 1360 اشاره نمود که هلیکوپترهای هوانیروز با حضور گسترده خود در منطقه، حداکثر توان خود را برای حمل مجروحین به بیمارستانهای شهرهای اطراف بهکار گرفتند که این حضور موجب کاهش تلفات ناشی از زلزله شد.
استفاده از کمکهای بینالمللی در مرحله امداد فوری برای نجات جان انسانها نیز بسیار معقول و منطقی است. برای نجات و حفظ جان مردم و تامین حداقل زندگــی باید حداکثر کمک را از سازمانها و کشورهای داوطلب دریافت نمود. پس از نجات افراد باید به فکر تغذیه آنها بود. به طور قطع در روزهای اول میتوان از غذاهای سرد مثل انواع کنسروها استفاده کرد، ولی این روش فقط در روزهای اولیه، مناسب است. در روزهای بعد باید وسیله پخت و پز در اختیار آسیبدیدگانی که قادر به پختن غذا برای خود و حتی سایرین هستند قرار داد یا برای مدتی آشپزخانه صحرایی غذای گرم برایشان تهیه کند.
در بحران زلزله، چادر شناخته شدهترین نوع سرپناه اضطراری است و در مقایســه با سایر شکلهای سرپناه، سریعترین وسیله امداد بهشمــار میآید. چادر امتیازاتی دارد از جمله آنکه سبک، کم حجم و به سادگی قابل انتقال و برپاشدن است. چادر از نظر دولتهای بحران دیده نیز بهدلایلی مطلوب و متناسب است، زیرا معمولا در انبــار سازمانهای امداد و ارتش موجود است. بهعلاوه برخلاف سرپناههای موقت دیگر، بهعلت فرسودگــی سریع، به محل سکونت دایمی تبدیل نمیشوند. چادر وسیلهای چشمگیر بوده و نشان میدهد که مسوولان به یاری مردمان بیخانمــان شتافته اند. استفاده از چادر بهعنوان سرپناه اضطراری با وجود ضرورت آشکارو امتیازات آن، دارای محدودیتهای ذیل است:
- برای نگهداری اموال و ذخیره غذایی چندان مناسب نیست.
- گاهی جای کافی برای یک خانواده ندارد و نمیتوان آن را توسعه داد.
10-2- دوره سـاماندهی
در این مرحله، کار اصلی شناسایی بازماندگــان، تمایلات، امکانات و نیازهای آنهاست. ارزیابی درست نیازهای آسیبدیدگان به مراتب ضروریتر و مفیدتر از ارزیابی خسارتهای وارد شده بر ساختمانها و اموال است. یکی از علل عدم توفیق تلاشهای سازمانهای امداد در جلب مشارکت آسیبدیدگــان، ارزیابی ناقص یا نادرست نیازهای آنان است. برای مثال در زمینه تامین سرپناه پس از زلزله، ارزیابی روانی، اجتمــاعی و فرهنگی آسیب دیدگان نشان میدهد که پس از فرونشستن بحران، آسیبدیدگان موارد ذیل را مد نظر قرار میدهند:
الف: نزدیک خانههای آسیبدیده، حتی ویرانشده و وسایل زندگی خود بمانند. لذا سرپناههای موقت در مجاورت خانههای ویرانشده بیشترین برتری را درمیان راههای گوناگون تامین سرپناه اضطراری دارد.
ب: پس از بحران عدهای از آسیب دیدگان، با توجه به امکانات خود و یا دوستــان و خویشان به منزل اقوام و آشنایان میروند و غالبا یک نفر از اعضای خانواده برای سرکشی و حفظ وسایل باقیمانده از بحران، باز می گردد.
ج: در درجه سوم آسیبدیدگان حاضرند در چادر اردوگاهها مستقر شوند. فاصله این اردوگاهها تا محل سکونت قبلی برای آنها بسیار مهم است. سازمانهای امداد در تامین اردوگاهها غالبا به مساله تامین خدمات بیشتر و مدیریت آسانتر اشاره میکنند ولی تجــربه ثابت کرده است که مشکلات اردوگاهها بیشتر از محاسن آنها است.
د: سازمانهای امداد گاهی به دلیل پیش بینی آشفتگی اوضاع و عدم کنترل آن و یا احتمال خطرات بعدی، نسبت به تخلــیه سریع آسیب دیدگــان از منطقه اقدام میکنــند. تخلیه آسیبدیدگان از محل زندگی به مکانهای متفرق علاوه بر عدم تمایل و رضایت آسیب دیدگــان، اثرات منفی ذیل را نیز دارد:
- رایه سرویس و خدمات و توزیع کالاها را بــسیار دشوار میکند.
- آسیبدیدگان چیزهای مورد علاقه خود را ببرند.
- بدین طریق نیروی انســانی مورد نیاز برای دوره ساماندهی و بازسازی از منطقه تخلیه میشود.
- آسیب دیدگان زلزله به آوارگان زلزله تبدیل میشوند و مشکلی بر مشکلات قبلی آنها افزوده میشود.
- میزان آسیبهای روانی بیشتر و امکان بهبود و بازگشت به زندگی عادی دشوارتر میشود.
بدین ترتیب تا حدامکــان باید از تخلیه آسیبدیدگان به نقاط دیگر خودداری کرد و در صورتی که این کار توسط سازمانهای امداد به زور انجام گیرد، بهطور یقین موجب عدم رضایت و کاهش همکاری و مشارکت آسیبدیدگان در فعالیتهای بعدی دوره بازسازی خواهد شد.
10-3- دوره جــبران
در دوره جبران، جوامع بعد از بروز یک بحران، در بازگشت به سطح عادی زندگی یاری میشوند. فرآیند جبــران میتواند بسیار طولانی باشد و معمولا بین 5 تا 10 سال و یاحتی بیشتر طول بکشد. در دوره جبران معمولا جنبههای دیگر از قبیل ترمیــم و بازسـازی نیز در نظر گرفته میشود.
مبنای فعالیتهای جبران عمدتا بر چهار اصل زیر استوار است:
1. تنظیم یک برنامه اطلاعاتی مناسب که توسط آن جنبههای مختلف لازم برای فرآیند جبران مشخص شود.
2. تعیین و تعریف یک استراتژی کلی برای عملیات جبران که منطبق با برنامههای پیشنهادی و احتمالی توسعه ملی باشد.
3. تعیین و تنظیم تک تک برنامههای جبران در چارچوب استراتژی.
4. اجرای هریک از برنامه و پروژهها به صورت مدبرانه و هماهنگ.
از مهمترین عوامل در موفقیت برنامههای جبران آن است که وزرا، مشاوران آنها و دیگر مقاماتی که در رابطه با تنظیم و هدایت برنامههای جبران قرار دارند درک کاملی از ماهیت برنامه جبــران داشته باشند. بیشتر جنبههای جبران در رابطه با بازیابی، بازسازی و توانبخشی دراز مدت جامعه است. بنابراین فرآیند جبران یک فرآیند پیچیده و گسترده است که میتواند مشکلات عدیدهای بهوجود آورد. برخی ازاین مشکلات ایجــاد تغییر عمده در برنامههای اصلی را درطول اجرای برنامه جبران ضروری میکنند. بنابراین تصمیمگیرندگان ارشد باید آماده یک برخورد انعطافپذیر در رابطه با اجــرای سیاستهای مربوطه باشند تا بهترین نتایج بدست آید. همچنین لازم به توجه است که جـبران یک بحران میتواند حرکتهای مناسب برای توسعه و رشد ملی در اختیار گذارد که از این ویژگی گاه بهعنوان ‹‹ بحران بهعنوان یک فایده›› یاد میکنند.
یکی از پیش نیازهای اصلی عملیات جبران وجود اطلاعات مناسب و کافی است. برای مثال اطلاعات حاصل از عملیات پاسخ میتواند مفید واقع شود. اطلاعات میتواند به روشهای مختلف ذیل حاصل گردد.
- اطلاعات بهدست آمده از طریق بررسی خسارات و برآورد نیازها
- گزارشات مختلف عملــیاتی
- گزارشهای وزارتخانهای در مورد تکمیل فاز اضطراری و همچنین گزارشهای مشابه توسط سازمانها و نهادهای غیردولتــی
- اطلاعات جمعآوری شده توسط مراکز عملیات اضطراری
- گزارشات و اخبار رسانهها
- گزارشات و اطلاعات افراد مختلف.
بهعلاوه اگر بتوان خیلی سریع و در اولین فرصت ممکن بعد از پایان مرحله اضطراری، مرور بعد از بحران را به اجرا درآورد، اطلاعاتی که بدست میآید میتواند برای برنامهها و اهداف دوره جبــران نیز مورد استفاده قرار گیرد.
همچنین ملزومات دوره جــبران میتواند تاثیر مستقیمی بر برنامههای عمرانی جاری داشته باشد. بنابراین اطلاعات مربوط به اینگونه برنامههای عمرانی باید در اهداف برنامه جبران مد نظر قرار گیرد.
از طرف دیگر اگر در همان شروع عملیات پس از بحران، از یک گروه مشاوران فنی ویژه برای کنترل و نظارت استفاده شود، اطلاعاتی که این تیم میتواند در اختیار گذارد از ارزش و اهمیت بسیار بالایی برخوردار خواهد بود.
اطلاعاتی که بر شکل و جزییات برنامههای جبران اثر میگذارد نیز باید مد نظر قرار گیرند. برای مثال هزینه پروژه، برنامه سازمانی، محدودیت زمانی، مواد و نیروی انسانی و اطلاعات حاصل از بحرانهای قبلی، میتواند کمک شایانی نماید.
بعد از اینکه استراتژی کلی برنامههای جبران تعیین شد، لازمست ترتیبی اتخاذ گردد که خطمشی برنامههای جبران کاملا مشخص و تعریف شود. برای تعیین جهتدهی و هدایت برنامهها روشهای ذیل وجود دارد:
- تشکیل یک کمیته ویژه متشکل از وزرای مربوطه
- تشکیل یک دایره مستقل موقت که زیر نظر کابینه فعالیت کند
- هیات وزرا، خطمشی و راهنماییهای لازم را بخود وزراء و وزارتخانههای مربوطه ابلاغ کنند.
- صرفنظر از اینکه چه سیستمی مورد استفاده قرار گیرد، باید هیچ مشکلی در رابطه با مسوولیتهای فعالیتهای جبران وجود نداشته باشد.
درنهایت تحلیل و برآورد اطلاعات مربوطه، امکان تعیین هر یک از برنامهها و موضوعات آن را فراهم میسازد. برنامهها ممکن است مربوط به بخشهای مختلف ذیل باشند:
- بخش دولتی شامل تاسیسات زیربنایی سراسری(جادهها، خطوط راهآهن و . . .)، تاسیسات اداری دولتی، تاسیسات آموزشی، سیستمهای بهداشتی و درمانی.
- بخش خصوصـی شامل سیستمهای صنعتی، ساختمانهای تجاری، فروشگاهها، مغازهها، تاسیسات توریستی.
- بخش اجتماعی شامل استقرار مجدد سیستم خدمات اجتماعی، توان بخشی دراز مدت جوامع و افراد.
نتــیجه گیری
ضروری است در کشور حداکثر تلاش لازم برای برنامهریزی قبل از وقوع بحران به عمل آید. در این رابطه راهکارهای ذیل به منظور کاهش اثرات بحران ارایه میگردد:
1- ایجاد بانک اطلاعاتی مدارک علمی و فنآوری لرزهشناسی بهعنوان یک گام مهم
2- تشویق پژوهشگران به انجام کارهای تحقیقاتی در رابطه با بحرانهای مختلف
3- ضرورت تهیه نقشههای پهنهبندی و بررسی و تحلیل تمامی عوامل موثر بر شدت حرکت زمین و تغییرات آنها در نقاط مختلف شهرها
4- تشکیل ستاد و شورای عالی مدیریت بحران در سطح ملی واستانی
5- تشکیل کمیتههای کاری در هسته برنامهریزی و عملیات اضطراری شهر نظیر کمیته پیشگیری، کمیته تقلیل اثرات، کمیته امداد و نجات، کمیته بهبود و بازسازی، کمیته آموزش و کمیته پژوهش
6- قانونمند ساختن ضوابط ساخت و سازدر شهرها
7- ایجاد شبکه لرزهشناسی و شتاب نگاری محلی در شهرها
8- تعیین وضعیت آسیبپذیری مناطق مختلف شهر توسط کلیه نهادهای شهری که امکانات زیربنایی از جمله گازرسانی، برقرسانی، آبرسانی، خطوط راه و شبکههای ارتباطی را در اختیار شهروندان قرار میدهند.
9- ساماندهی برنامههای همیاری محلی از طریق بسیج مردمی
10- بررسی امکانات سرپناه و اسکان موقت
11- ارزیابی خطرات و صدمات اقتصادی و اجتماعی در شهرها
12- تهیه طرحهای بازسازی، بهسازی و توسعه براساس نقشههای پهنهبندی
13- تهیه و اجرای برنامههای آموزشی به منظور آگاه ساختن مردم از نکات ایمنی و نحوه کمکرسانی به آسیبدیدگان
14- تغییر مکان روستاهایی که بر روی گسلهای فعال قرار دارند
15- جلوگیری از فعالیت افراد غیر متخصص در امور ساختمان سازی
16- بررسی تجربیات جهانی و کشور در رابطه با تقلیل آسیبپذیری.